قسم...به آنچه که می نویسند

آنچه نمی توانم به زیان بیاورم را مینویسم...

آنچه نمی توانم به زیان بیاورم را مینویسم...

تولدانه

يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۹ ب.ظ
پرده اول:
از تمام اتفاقات دنیا، حتی بهترینشان زمانی سهم من می شوند که دیگر کسی برای آنها ارزش قائل نیست. مثل همین روز تولدم... سهم من از پاییز روزهایی ست که دیگر خبری از خش خش برگ ها زیر پای عابران پیاده نیست. سهم من زمانی ست که سپیدی برف جای هزار رنگ درختان را گرفته. دقیقا زمانی که دیگر کسی به فکر پاییز نیست و همه در تدارک میهمانی شب یلدا و به استقبال رفتن فصل زمستان هستند. تمام روحیات من هم با سپیدی و سکوت و یکرنگی زمستان بیشتر سازگاری دارد تا هزار رنگ و صدای برگ های پاییزی. این که من متولد پاییزم تنها توی تقویم است. من دختر زمستانم. متولد 28 آذر...
پرده دوم:
این که چرا، باید هر سال روزی را که به ما یادآوری می کند یک سال به مرگ نزدیکتر شده ایم را جشن بگیریم  نمی دانم. اینکه چرا دقیقا زمانی که با دیدن شمع هایمان به یاد می آوریم چقدر فرصت از دست داده ایم، همه به ما تبریک بگویند را نمی فهمم. اما حس می کنم باید شاد باشم که مناسبتی هست که به من یاد آوری کند روزی در این هستی وجود داشته تا خدا به پاس لبخند من، و به بهانه نوزادی چون من جهان را ادامه داده1 است. پس باید یک بار دیگر عزمم را جزم کنم و افسوس کوتاهی های گذشته را با تلاش در آینده جبران کنم2.

1.برگرفته از کتاب عرفان نظرآهاری
2.برگرفته از حدیثی از امام هادی(ع)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۹
سآجده

نظرات  (۱)

این حرفاتو باهاشون موافقم.
اما اینکه به من یاد آواری کنه روزی در این هستی برای من وجود داشته نمیتونه روی ناراحتی من که فرصت های زیادی رو که از دست دارم و برگشت ناپذیرن تاثیر بذاره

و جمله ای کلیشه ای تولدت مبارک با تاخیر
پاسخ:
خیلی ممنون از تبریک. من هم همینطوری بودم اما با ناراحت بودن از گذشته مشکلی حل نمیشه.مهم آینده ست که باید دریابیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی